کودک نازنینم، دلم می خواد که همیشه چشمهای قشنگت رو به خوبیها و زیباییها باز کنی. دلم می خواد به جای راه رفتن روی زمین سخت پر از سنگلاخ راه رفتن روی زمینی نرم و مطمئن رو تجربه کنی.دلم می خواد که به جای شنیدن صدای دشنام و فریاد همسایه آوای یک موسیقی دلنشین وجودت رو سرشار کنه.دلم می خواد که به جای صدای آجر و سنگ و کامیون از پشت پنجره ها ی اتاقت صدای آواز بلبلها رو بشنوی.دلم می خواد که به جای کودک فقیر بی پناهی که امروز از پشت شیشه های ماشین توجه ات رو جلب کرده بود، به روی کودکان شاد لبخند بزنی. دلم می خواد به جای اینکه دستت رو به شاخه های خشک درختان بگیری، انگشتانت رو روی گلبرگهای لطیف گلهای زیبا بکشی. دلم می خواد وقتی سرت رو بالا می کنی به جای رنگ خاکستری، آبی زیبای آسمون رو سرت حس کنی. دلم می خواد به جای چهره های مغموم و گرفته اطرافت، آدمهای عاشق ببینی.
دلم می خواد که از جعبه جادویی تلویزیون به جای خشم و ناسزا فقط ترنم زیبای دوست داشتن رو بشنوی. دلم می خواد که ماهی کوچولوی کارتونی که دوست داری هیچ وقت طعمه صیاد نشه. دلم می خواد که توی شعرها هیچ وقت بزی شکم گرگ رو پاره نکنه و گرگه هیچ وقت تصمیم نگیره که گوسفندها رو بخوره.
دلم برات همه زیباییهایی که هست و نمی شناسمشون رو می خواد.
دلم می خواد که از جعبه جادویی تلویزیون به جای خشم و ناسزا فقط ترنم زیبای دوست داشتن رو بشنوی. دلم می خواد که ماهی کوچولوی کارتونی که دوست داری هیچ وقت طعمه صیاد نشه. دلم می خواد که توی شعرها هیچ وقت بزی شکم گرگ رو پاره نکنه و گرگه هیچ وقت تصمیم نگیره که گوسفندها رو بخوره.
دلم برات همه زیباییهایی که هست و نمی شناسمشون رو می خواد.