۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

مهاجرت

می گه: تبریک می گم، خیلی خوشحالی؟؟؟؟
با تردید نگاهش می کنم و می گم: تبریک؟مگه تبریک داره!!!
در حالی که سعی می کنه بفهمه دارم جدی حرف می زنم یا نه می گه :مگه خوشحال نیستی؟؟؟مگه منتظرش نبودی؟
می گم: خوشحالم؟نمیدونم،..و خیره نگاهش می کنم.
در حالی که هنوز بلاتکلیفه می پرسه:نگرانی؟ ناراحتی؟اضطراب داری؟....
پیش خودم حدس می زنم که احتمالا دوره
"زبان زندگی" دیده و حالا هم داره از تکنیک "همدلی" استفاده می کنه.بدم نمی یاد که در این بازی وارد بشم، شاید بتونم احساس عجیب و غریبی رو که چند روزیه باهاش درگیر شدم پیدا کنم.
می گم: ناراحت نیستم، نگرانم، نیاز به اطمینان دارم.چارچوب های امنیتی ام داره عوض میشه و نمی دونم در وضعیت جدید با چه چیزهایی رو برو می شم.کمی هم می ترسم.از این که در دنیایی که چیز زیادی ازش نمی دونم می تونم از کودکم محافظت کنم؟می تونم آرامش و امنیت خاطر رو براش فراهم کنم؟می تونم هرروز به صورت قشنگش لبخند بزنم؟دچار تردید هستم.می تونم لحظه های زیبایی رو که برای زندگی مشترکمون تصور کردم در سرزمینی دور که حتی با ما در یک نیمکره هم نیست تجربه کنم؟
چهره اش جدی شده و باهر جمله من بیشتر اخم می کنه.می فهمم که داره تمرکز می کنه.تجربه مهاجرت رو نداره وخوشبختانه تلاش هم نمی کنه با شنیده هاش وضعیت من رو قضاوت کنه و از همه مهمتر این که با من همدلی می کنه نه با پدیده مهاجرت.

*****

این روزها جریان عادی زندگی ما با پدیده مهاجرت مواجه شده.قراره تا دو ماه ونیم دیگه زندگی رو در جایی خیلی دورتر از اینجا شروع کنیم.تاثیرات این تغییر عظیم بر یک کودک نزدیک به دو سال چیه؟کسی کمکی،تجربه ای داره؟

۵ نظر:

ناشناس گفت...

I donot know where you want to go. I did the same 5 years ago without having any child. almost for 2 years was really hard, but it depends of your situation.and how much mony you can have,anyway you should know why you want to do this, not to regret of doing that after years.I have a child now.but still i am not sure about my immigration. i know maybe it is much better for my kid,but i lost a lot for having that.think carefully.very carefully.
Shadi

ناشناس گفت...

Marjan jaan salam
man Elham hastam yadet hast ?? vorodi ye 71. kheili vaghte ke weblogeto mikhonam, emrooz ham omadam bebinam che khabareh ke in matne akhareto didam, dar morede in postet ye chiz haiee hast ke delam mikhad behet begam. ye chiz haiee ke man to in chand sal e mohajerat tajrobeh kardam. nemidoonam che joori barat rahat tareh telephoni va ya email, be har hal in addrese emaile mane elham.valikhani@gmail.com ,
montazere messaget hastam

ناشناس گفت...

سلام مرجان جان.
ما وقتی به کانادا مهاجرت کرديم دختر من سه ساله بود. تجربه ی خيلی بزرگيه. راستش نميدونم ارزشش رو داره يا نه. اما چون بهاش زياده، شايد بشه گفت دستاوردش هم بزرگه. بنظر من مقصد مهاجرت هم تا حدودی تفاوت ايجاد ميکنه. اگر به کانادا ميايین، خوشجال مطشم اگر بتونم کمکی بکنم.

ناشناس گفت...

marjan aziam, vaghti matneto khoondam yek dafe delam vas ekasai ke too iran deltangi to ra mikonand gereft, ama bayad behet begam , ke mohajerat tajorbei ke ba hich chize dige ghabele moghayes enist ...dar morede pesare ghashanget negaran nabash...tanha negaraniye aval paida kardane job hast ke ba tajorbei ke shomah paida kardin oon ham sakht nist , faghat age karahato betooni amade koni karet khlie jelo hast manzooram resumat va..

ناشناس گفت...

سلام مر جان جان
وقتی گفتی که سرزمین دور حتی توی یه نیمکره دیگه است یهو فکر کردم داری میای استرالیاو اگه درسته حتما با من تماس بگیر که اینجا هستم و شاید بتونم کمکی بکنم. در مورد پسرت هم حق داری نگران باشی مهاجرت همیشه برای بچه ها هم یه شوکه اما اونها خیلی زود همه چی را تبدیل به بازی می کنند و اونوقت تو تعجب می کنی که اون چطوری انقدر زود هماهنگ شده و تو ازش جا موندی. قربانت توران(tooran_afard@yahoo.com)