۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

سامیار در آغاز بیست ماهگی


سامیار در حرف زدن پیشرفت زیادی کرده.تقریبا سعی می کنه هر چیزی رو که میشنوه تکرار کنه.بیشتر از قبل به نقاشی کشیدن علاقمند شده و دوست داره "چش چش او ب او" بکشه، البته روی دیوار و کمد بیشتر بهش کیف می ده.
از یک تا چهار رو میشماره و گاهی به شش و هفت هم می رسه.از بودن با بچه ها خصوصا دوستاش آیا(شایا)، آیان(شایان( و آنکیا(آرنیکا)خیلی لذت می بره.از خاطرات خوبش در این مدت سفر به تکیه(ترکیه) با همین دوستاش بوده و علاقه داره که هر روز عکسهای سفر رو مرور کنه
اتفاق مهم این مدت که خیلی هم خوشایند نبود ترک شیر مادر بوده و الان حدوده 10روزی میشه که به کلی قطع شده.اگه ازش بپرسی کی می می میخوره میگه "نی نی کوتوکا(کوچولوها)اما گفتن این حرف تا پذیرفتنش برای این کوچولوی معصوم خیلی فاصله داره.خصوصا بعضی شبها طوری کلافه است که دل آدم به درد می آید.دنبال چیزی می گرده که خودش هم فهمیده دیگه خبری ازش نیست.
در خوندن چند تا از شعرها می تونه همراهی کنه:
یه توپ دارم "گلگلیه
سرخ و سفید و "آبیه"
میزنم زمین "هبا میره"
نمی دونی تا "کجااااا میره"
من این توپ رو "نشتم"
مشقام رو خوب "نشتم"
بابام به من "عیدی داد"
یه توپ "گلگلی داد"

هیچ نظری موجود نیست: