۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

بوی خوش دوستی

استادی داشتم که می گفت بهتره هرکس به اندازه موهای سرش دوست و رفیق داشته باشه.با یکی سینما بره، به یکی کتاب بده و با یکی موسیقی گوش بده، با یکی سفر بره و با اون یکی قدم بزنه....
تعبیر من از این حرف اینه که آدم می تونه با آدمهای زیادی در ارتباط باشه بدون اینکه لازم باشه در همه موردی با اونها به توافق برسه.لازم نیست سطح رابطه ها حتما به یک عمق و اندازه باشه، مهم اینه که لحظه های با هم بودن خوب و خوشایند باشه.این لحظه ممکنه یک ساعت، یک روز و شاید طولانی تر از اینها باشه.
من این نگاه به زندگی رو دوست دارم.اینکه با معیارهای سفت و سخت و غیرقابل انعطاف آدمها رو محک بزنم و بعد از کلی ارزیابی تصمیم بگیرم که اسم اونها رو به لیست دوستام اضافه کنم یا نه خوشم نمیاد.از اینکه دفترچه تلفن موبایلم که کاملتر از بقیه دفترچه تلفن هاست باز می کنم و توی اون تعدادزیادی اسم پیدا می کنم و با دیدن اسم هر کدوم یاد یک خاطره می افتم،اینکه روز تولدم کلی پیام تبریک می گیرم، اینکه دوستهایی دارم که می تونم از تجربه های بچه داریشون استفاده کنم، اینکه دوستهایی دارم که می تونم در مورد زندگی زناشویی و همسرداری با هم گپ بزنیم، اینکه دوستهایی هستند که میشه سوالات شغلی رو ازشون پرسید و در مورد کار باهوشون حرف زد،اینکه دوستهایی هستند تا در مورد کتابهایی که خوندیم با هم حرف بزنیم، اینکه دوستهایی دارم که باهاشون "زبان زندگی"رو تمرین می کنم،اینکه دوستهایی دارم که با هم سفر میریم، با هم قهقه میزنیم و یا گاهی بغض می کنیم....
از داشتن همشون خوشحالم و به خودم می بالم.پیش خودم فکر می کنم رشته این دوستیها تا چند هزار کیلومتر می تونه همراه من بیاد.می تونم بوی خوش دوستی رو تا ده هزار کیلومتر اونورتر از مرزهای این مملکت هم با خودم ببرم تا با عطر دلچسبش لحظه ها رو زیباتر کنم؟ .

۳ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی خوبه این انعطاف پذیری و زندگی رو بهتر می کنه.
من از وقتی در غربت مجبور شدم اینطوری باشم یا حداقل سعی کنم اینطوری بشم به حال گذشته ام تاسف خوردم اما هنوز هم کامل انعطاف پذیر نشدم...انگار وقتی که سخت میگیری و هی میگردی که از همه نظر دوستیت کامل بشه به خودت هم سخت میگیری. یعنی فکر می کنی که برای دوستی با این مناسب نیستی با اون مناسب نیستی در حالیکه وقتی این نگاهی که تو میگی رو داشته باشی انگار خودآدم هم دوست داشتنی تر میشه.

Noonoosh گفت...

من اما فكر ميكنم يا حداقل تجربه بهم گفته يكي دو تا دوست صميمي و نزديك بهتره تا خيل دوستاني كه شايد زياد واژه صميمي براشون درست نباشه بيشتر آشنان تا صميمي

ناشناس گفت...

من هم از داشتن دوستاني مثل تو خيلي خوشحالم... دوستي به خوبي تو... ولي با نظر نونوش هم موافقم... صفت "صميمي" رو شايد بشه با دقت بيشتري بكار برد... هرچند كه شايد يكجور بازي با الفاظ باشه.
دوستت دارم مرجان و دلم مي خواد از طرف من ساميار كوچولو را ببوسي.