۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

بخوان مرغ خوش خوان، بخوان

چقدر این روزها جای کتابهای شعر ونوشته های زیبا در زندگی ام خالیه.فکر می کنم آدم باید در روز حداقل یک بیت شعر خوب یا چند سطری از یک متن پر معنی بخونه. باید از معجزه کلمات کمک گرفت. این روزها اگر بین مقاله ها و نوشته های شهرسازی و کتاب داستانهای سامیار و کتابهای رشد کودک شش ماهه جایی باقی بمونه دست به دامن رمان می شوم. خیلی هم بد نیست، زنگ تفریح خوبیه. معمولا مسکن موقته، درد را برای مدتی به تعویق می اندازه اما درمان نمی کنه. باید در لابلای این روزمرگی ها راهی برای آرامش پیدا کرد و من به معجزه کلمات ایمان دارم. روزگار این روزها آنقدر برای همه سخت میگذره که کلمات امید بخش و درمانگر از گفتگوهای روزانه کوچ کرده، یا شاید بهتر بگم از زمین محو شده. جایی حرف از جنگ و خونریری است، جایی گرونی و خفقان، جایی بیکاری و اضطراب... باید حرفهای خوب را از کتابها جمع کرد و جایی توی خونه قاب کرد.باید کلمات معجزه گر را جایی در خونه به نمایش گذاشت تا هر روز بهش نگاه کنی وباور کنی که میشه جور دیگه ای هم شنید یا حرف زد. فقط روزگار، روزگار خوبی نیست. باید از حرفهای خوب و امید بخش نگاهبانی کرد تا مبادا مثل بعضی زبانها از صحنه روزگار محو نشوند.

هیچ نظری موجود نیست: