۱۳۸۷ آبان ۲۸, سه‌شنبه

روزهای ابری زندگی

قرار بود که روزهای آخر قبل از رفتن زیادتر بنویسم.قراری بود که با خودم گذاشته بودم، برای اینکه در آینده دور یا نزدیک یادم بمونه که چه حس و حالی داشتم.اما چرا اینقدر وقفه؟؟؟؟؟نمی دونم!کارهای زیادی هست که باید انجام بدم و اینکه حس و حال من این روزها مثل هوای استرالیا شده که میگن خیلی متغیره.صبح بارون میاد، کمی بعد آفتابی میشه، دوباره ابری، گرم میشه و خلاصه قابل اعتماد نیست.
من هم چند ساعتی حالم خوبه و فکر می کنم که بهترین تصمیم دنیا رو گرفتم، بعد یکهو ابرهای تیره وجودم رو پر می کنم و دلم می خواد که مثل ابر بهار گریه کنم.چند روزی هم که یک هیولای بی شاخ و دم رفته بود تو جلدم و دلم می خواست سر همه نعره بزنم و با همه چیز سر جنگ داشتم.خلاصه اینکه اصلا قابل اعتماد نیستم...

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.نمی دونم بگم نترس و نگران نباش یا اینکه بگم حق داری بترسی...
اما بنویس و بیشتر بنویس چون ادم تا مدتها دراوایل مهاجرت لازم داره که با خودش سیر تغییرات را چک کنه تا بدونه کجا بوده و به کجا می خواد بره.......... خلاصه اونکه در هر حالی که هستی بنویسش

ناشناس گفت...

Man hamishe dar in moghiat haye sakht ke tasmime mohemi bayad begiram hameye mazaya va mayeb har kodoom az entekhab ha ra baraye khodam mishomoram, dar vaghe toye tarazooye zehnam moghayese mikonam. vaay agar sangini har do entekhab yeki bashe :-( hamishe yek raahe bargasht be tasmime ghablim sai mikonam baz begozaram.
Movafagh bashi,
Yek mohajer dar farance (az 11 saale pish)

ناشناس گفت...

سلام مرجان:محمد هستم(محمد حورناز)
از لینک وبلاگ سینا وارد شدم.بخاطر احساسات دوتاییتون بهتون تبریک میکم.برید به سلامت.بخاطر هوای پاکمون برید.بخاطر صدای زانوهای سینا تو کلاچ وترمزهای بزرگراه رسالت برید.با خیال آسوده و آروم برید.انقدری که طاقت دارید پشت سرتونو نگاه نکنید.محکم و استوار برید.همونطوری که تو کلاس گفتم ازنظرکاری احتمالا تو سینا اینجا راضی هستید,بخاطر سامیار برید.نگران وضع هوای استرالیا هم نباشید.اگه اوناتونستند زندگی کنند شماهم میتونید.تازشم این خوبی داره که تنوع هم داره وخسته هم نمیشید.دلمون براتون تنگ میشه.به سلامت و به امید دیدار دوباره.

ناشناس گفت...

خیلی دلمون براتون تنگ میشه، خیلی زیاد،خیلی خیلی زیاد . هنوز نرفته، جاتون خالیه . امیدوارم هر جا هستین خوب خوب خوب خوب باشین. به امید دیدار

ناشناس گفت...

نمیدونم این موقعیت درستی برای این حرفاست یا نه؟ مدتیه دست و دلم به کارهام نمیره.کلی درس برای خوندن و کارهای معمول روزمره که تمومی نداره.خاطرات بچگی جلوم رژه میرن... . یادته چه طور با هم بستنی میخوردیم؟ یه قاشق بزرگ بستنی تو دهنمون میذاشتیم و دور اتاق میدویدیم بسکه دهنمون یخ میزد.یه قرار نگفته بسته بودیم که بستنی ها رو بزرگ بزرگ بخوریم تا حتما دهنمون یخ بزنه. تااینکه بستنی تموم میشد.معمولا مال من. بعد تو آروم آروم بقیه بستنیتو میخوردی و من در عین احساس گناه از کلک زدن به تو در برابر وسوسه بستنی های باقیمونده تونمیتونستم مقاومت کنم. یادته سر دوچرخه (شیراز) با هم قهر کرده بودیم؟یادته با هم کتاب میخوندیم؟ چه نقشه های شیطانی میریختیم؟ چقدر با هم حرف میزدیم؟ چقدر وقته با هم حرف نزدیم؟ چقدر از هم دور شدیم...
چقدر قبلا راحت تر با هم حرف میزدیم. همه راز هامون رو به هم میگفتیم. حالاخیلی حرفها هست که به کسی نمی شه گفت. شاید این از عوارض بزرگ شدن باشد. از کی ما اینقدر بزرگ شدیم؟
نمی دونی دلم برای اون روزهای بچگیمون چقدر تنگ شده.
شاید این دور شدن فیزیکی ( اگر با این تکنولوژی های پیشرفته ارتباطات بشود اسمش را دوری گذاشت ) مقدمه ای بشود که ما دوباره با هم کمی حرف بزنیم.

LM گفت...

ba inke mahaye akhare ghabl az raftanet kenaret naboodam, ama lahze be alhze be yadet boodam. engar hamechiz mesle 4sale pish dobare baram zende shode bood. yade shabaye akharike khodam iran boodam mioftam. yade halo havaye khodam mioftamo delam vase to migire. behet dooroogh nemigam. khodet midooni ke tasmime sakhti gerefti, ama harchighadr ham beshini fekr koni mifahmi tahe delet eghrar mikoni ke tasmime dorosto gerefti. roozayi mireseke ba tamame voojoodet lezat mibari az zendegit oonja, hezarta chize khoob tooye zendegit hes mikoni kashki betooni in roozaro lahze be lahze too zehnet zabt koni vase rooze mabada, ye roozayi ham mireseke az tasmimet pashimoon mishio yade hameye khaterate khoobe iranet mioftio zamino zamano mibari zire soal. omidvaram inmogheha ziyad khodeto sarzanesh nakoni. yadet nare hichi too indonya az salamati va shadiye khodeto khanevadat ba arzeshtar nist.